سردرگمی

خدایا نمیدونم تو هم از خوانندگان وبلاگ هستی یا نه

اصلا برات مهمه یا نه...

ذهنم خیلی اشفته هست باید کار اموزی کنم یا کار پیدا کنم باید از این محیط امن بیام بیرون اما کی برام کار پیدا کنه

کجا برم که امن باشه 

من به خیلی ها رو زدم و رومو نگرفتن...

شنبه میرم شهرداری...

قسمت تایید نقشه..

این شرکت سر اطلسی هم میرم ببینم چه جوریه

خیلی نگرانم پروژه فیوض هم که هست

بدبختی یکی دو تا نیست

دهقانی هم که جواب نمیده

پیدا کردن موضوع پایان نامه خییلی سخته

من اشتباه بزرگی کردم

من چوب اشتباه خودمو خوردم نذار اشتباه کنم کمکم کن تصمیم درست بگیرم

پروژه دهقانی رو چی کار کنم

این قدر استرس دارم که خودمم نمیدونم چی کار کنم

حتی وقتی میدونمم ازش فرار میکنم

شاید باز برم پیش کریمی

اونم پول میخواد... دارما اما مطمئن به موثر بودنش نیستم

برم پروژ] خالدی رو بخونم ببینم چی میگه

امیدی نیست

بی انصافیم ببحش

تو مقطع بدی هستم نمیدونم لطفت همیشه بوده وقتی دیگه هیچ راه حلی نداشتم دستمو گرفتی الانم تو همان حالم

باز هم به خاطر لطف و مرحمت خودت نه ناسپاسی من دستم رو بگیر

امام رضا کمکم کن

درد و دل پنهانی...